برای تو كه رابطه لطيفی با خداوند داري
تو براي ديگران مثل حرف سي و سوم الفبا هستي. كسي بلد نيست تو را هجي كند اصلا در مخيله آنها خطور نمي كني. تو براي آنها مثل طعم ميوه هاي نخورده اي. اصلا بزاق آنها نمي تواند ترا ترشح كند. از اينكه اطرافيانت نمي تونند تو رو اونجوري كه هستي درك كنند خيلي ناراحتم. من فكر مي كنم اين كتاب اوصاف پارسايان توي اين شرايط خوب مي تونه به تو كمك كنه يعني به همه مي تونه كمك كنه. خوب فكر كن و مجسم كن امام علي اين همه سال پيش اومده و به درخواست همام اوصاف متقين رو در عرض هفت هشت دقيقه براش گفته و حالا بعد از هزار و سيصد و اندي سال يك نفر اومده سر به سطر و جمله به جمله اونو براي ما توضيح داده و به زبان خودما براي ما نوشته. چه لطفي از اين بالاتر. ما مي تونيم بارها و بارها اونو بخونيم و درش تامل كنيم. من از اين كه زنده ام و دارم اين كتاب رو مي خونم خيلي خوشحالم و از اين بابت از خدا خيلي متشكرم. به قول تو خدايا مرسي هزار تا مرسي. وقتي اين كتاب رو مي خوني انگار كه در محضر امام علي و بسياري از اوليا نشسته اي و اونا دارن با تو حرف مي زنند. چه سعادتي از اين بالاتر. خدايا قربونت برم.
ببين آدمي ممكنه كه تشنه باشد و اوصاف آب زلال را زياد شنيده باشد، اما در عمل خود را با آب شور سير كند كه سيري هم ندارد. مگر براي شخص تشنه چيزي دلپذير تر از آب زلال هم وجود دارد.؟ نه. اما شنيدن وصف آب كافي نيست. دست كم يكبار بايد آن را نوشيد تا آب شور بي لذت و بي جلوه شود.. اشكال آن است كه ما هميشه آب زلال را وصف كرده ايم بي آنكه خودش را در ميان آورده باشيم.
آدميان به طور كلي گرچه ارزشهاي والاي اخلاقي دلشان را مي ربايد ، اما در عمل كمتر بدان روي مي كنند و اين از آن روست كه نمونه هاي عيني آن را كمتر داشته اند. ما اگر در زندگي خود انسانهاي والاي اخلاقي را كمتر ببينيم يا اصلا نبينيم ضرر كرده ايم. زيرا در اين صورت اخلاق هميشه باي ما جز آرمانها خواهد بود.
در اين عالم حتي به زنبور هم وحي مي شود. (و اوحي ربك ال النحل) آدمي كه جاي خود دارد.در اين عالم ارشادها و هدايتهاي غايبانه وجو دارد كه شامل همگان اعم از مسلم و غير مسلم است. به هر اندازه كه انسانها خود را به كانون حرارت نزديك نند ، گرما مي گيرند. درست است كه ديگر پيامبري ظهور نخواهد كرد و حضرت رسول (ص) خاتم النبيين بود، اما وحي ديگري در اين جهان وجود دارد كه مستمر است، خدا و ملائك پيوسته در گوش برخي از بندگان پيامها مي خوانند و الهامها مي كنند. (ر.ك آيات 30 و 31 سوره فصلت). وحي خدا هنوز هم در اين عالم جاري است و شايستگان مي توانند هميشه از الهامات حق استفاده كنند. اين رحمتهاي الهي معمولا به صورت هدايتهايي است كه بر قلوب مومنين نازل مي شود. و ناگهان شخص در خود احساس انبساط و روشني مي كند. اين حالات براي بعضي استمرار دارد و براي برخي ناپايدار است. مهم اين است كه كه هرگاه اين نسيم وزيدن گرفت آدمي خود را در معرض أن قرار دهد و در گل وجود خويش مشغول نماند. اوصاف پارسايان درس هفدهم
دیدگاهتان را بنویسید