بلاگ

خانه ای روی آب

خانه اي روي آب
حتما مي دانيد كه بين ديدن و نگاه كردن و همچنين شنيدن و گوش دادن تفاوتهاي زيادي وجود دارد. شما خيلي چيزها را مي بينيد ولي به همه آنها نگاه نمي كنيد. در واقع چشم شما در ميان بسياري از چيزهايي كه مي بينيد فقط به آن چيزهايي نگاه مي كند كه مغز شما دستور مي دهد. بين اين دو از زمين تا آسمان تفاوت وجود دارد. منتهي من علاوه بر اين دو اصطلاح يه چيز ديگه هم كشف كردم و آن تماشا كردن است. در تماشا روح و قلب شما هم دخيل است. شما ممكن است خيلي چيزها را نگاه كنيد ولي همه آنها را تماشا نمي كنيد. در تماشا نوعي لذت نهفته است كه تماشاگر را محسور خود مي سازد. به قول ظريفي تفاوت بين اين دو تا از زير زمين تا آسمان است!!!
روز عيد فطر فيلم خانه اي روي آب را از كلوپ گرفتم كه با خانواده نگاهش كنيم. (من قبلانها بيشتر فيمهاي خوب و مطرح را در سينما مي ديدم مخصوصا دوره دانشجويي. هنوز هم فكر مي كنم وقتي توي سينما يه فيلمي رو نگاه مي كني مي تواني همذات پنداري بكني (ماخودآگاه خودت را جاي يكي از نقشهاي فيلم مي گذاري و با او شروع مي كني به ايفاي نقش و حتي گاهي از او دلخور مي شوي و مي خواهي يه جور ديگه بازي كني)). من فيلمها را غالبا به دليل مضامينشان نگاه مي كنم. و شيفته فيلمهايي با مضامين فرهنگي و اجتماعي و روانشناختي هستم. فيلم خانه اي روي آب از اين دسته فيلمهاست. در واقع شرح خانه هايي است كه پدران و مادران بر روي آب بنا كرده اند. رضا كيانيان كه در فيلم متخصص زنان و زايمان است همان ايتداي فيلم با ماشينش يك فرشته را زير ميگيرد. او اصلا كارش فرشته زير گرفتن است چون خيلي راحت در ازاي گرفتن مبلغي پول سقط جنين انجام مي دهد. او برخلاف مرد سنتي كه در اواسط فيلم به او مراجعه مي كند تا براي تولد يازدهمين فرزندش از او مدد بجويد اعتقادي به هر آنكس كه دندان دهد نان دهد نيست. او فرزند كمتر را مساوي با زندگي بهتر مي داند. ولي حتي فرشته خانگي خودش را (تنها فرزندش) نيز در عمل زير مي گيرد و نمي تواند او را از دام اعتياد نجات دهد. پدري كه فقط به فكر نيازهاي فيزيولوژيك فرزندش بوده و بس. در بخشي از فيلم كيانيان به سراغ عزت الله انتظامي كه نقش پدر وي را بر عهده دارد مي رود. و نشان مي دهد كه پدرش هم يه جورايي كارش زير گرفتن فرشته ها بوده. در گفتگوي آنها مشخص مي شود كه رابطه كيانيان در كودكي با پدرش چيزي شبيه رابطه كيانيان با زمان كودكي فرزندش بوده است. كيانيان او را به سراي سالمندان سپرده است و حاضر نيست به خانه بياوردش. انگار پدري كه فقط به فكر نيازهاي فيزيولوژيك كودكانش است در زمان پيري فقط به نيازهاي فيزيولوژيكش توجه خواهد شد. انتظامي از اينكه در آنجا به او احترام و محبت نمي شود شاكي است همان چيزي كه در كودكي از فرزندش (كيانيان) دريغ كرده است. فيلم مشحون از روابط تيره پدران و فرزندان است. در جايي ديگر از فيلم متوجه مي شويم هديه تهراني كه يك روز پدرش او را در ايام جواني به دست دكتر كيانيان سپرده است حاضر نيست به پدر و مادرش در ايام پيري سر بزند.
در قسمتي ديگر از فيلم كودك حافظ قرآني را مي بينيم كه در حالت كماست. پدر اين كودك معتقد است وقتي كه او به دنيا آمد آسمان خيلي نوراني بود لذا بعد از مدتي او را ساعت پنج صبح بيدار مي كردند و يكسره تا ساعت 10 شب برايش قرآن مي خواندند تا حافظ قرآن بشود!!! كه البته اينجور هم شد. اين ديالوگ رو كه شنيدم واقعا حالم بهم خورد. در پايان فيلم بچه از دكتر كيانيان درخواست مي كند كه او را از بيمارستان ببرد بيرون. ديالوگ كوتاه بچه با دكتر در قسمتهاي پاياني فيلم خيلي جذاب و ماندگار است و مرا به ياد آن بخش از فيلم رنگ خدا كه پسرك نابينا گفت اگر خدا همه جا هست من دلم مي خواهد خدا را با دستام لمس كنم (چيزي شبيه همين مضمون). بچه براي دكتر تعريف ميكند كه من اوايل بخاطر تشويق و جلب توجه ديگران قرآن رو حفظ مي كردم و به خاطر همين دوست داشتم با پدر و مادرم در مجالس مختلف شركت بكنم و جلوي ادمها قرآن را از حفظ بخوانم. ولي از وقتي كه معني اون چيزي رو كه مي خوندم فهميدم احساس كردم به هر چيزي كه نگاه مي كنم خدا رو مي بينم اين حس آنقدر كيف داشت كه من همه قرآن رو حفظ شدم. ولي پدر و مادرم منو بخاطر جلب توجه و احترام ديگران مي بردند به اينور و اونور كه قرآن بخونم (نوعي ديگر از رابطه تيره والدين با فرزندان). اين بود كه يه دفعه از قهر خدا خيلي ترسيدم و از ترس نبودن خدا براي حتي يك لحظه بيهوش شدم. اين پسرك يكي از همون فرشته هايي است كه از دست دكتراي زنان و زايمان در رفته است و قرار است جامعه را نجات دهد.
راستش را بخواهيد من از تماشاي اين فيلم خيلي لذت بردم. به شما هم توصيه مي كنم يك بار ديگر هم كه شده نگاهش كنيد البته انتظاراتتان را كمي پايين بياوريد.
نتيجه گيري اخلاقي: دور و بر شما پر از فرشته است شما رو خدا مواظب باشيد كه زيرشان نگيريد.

اشتراک گذاری:

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید