دعا
دعا اصولا ابزار بندگي است نه ابزار زندگي. اديان نيامده اند كه به آدميان دعا بياموزند كه زندگي آنان را بهتر كنند يا وسيله اي از وسايل معيشت مادي را در اختيار آنان بگذارند و حيات فردي و جمعي شان را تسهيل كنند. البته ممكن است چنين فوايدي بر دعا مترتب باشد و از حواشي آن بتوان چنين بهره هايي جست. اما آنچه در بطن دعا نهفته است اين نيست و بلكه عطف نظر به اين جوانب گوهر راستين دعا را مغفول خواهد نهاد. مغز دعا و عبادت چيزي نيست به جز ابراز بندگي و اظهار كوچكي و هرچيزي كه آدمي را از اين گوهر غافل بدارد او را از حقيقت دعا دور كرده است.
در دعا انس و همنسيني با خداوند حتي بر حاجت خواستن از او مقدم است. يعني به تعبير امير المونين در مقام دعا بايد رازها و اندوههاي دل و تيرگيهاي روح را با خداوند در ميان نهاد، بايد با او درد دل كرد و خود را درياي نگاه او شستشو داد. يكي از موثرترين شيوه ها براي رفع ملال و اندوه، در ميان نهادن آن با دوست و نگريستن در چشمهاي اندوه شوي اوست. ….. خداوند حاضرترين حاضران است……. پاسخ خداوند به دعا انواع مختلفي دارد. گرمتر شدن شخص در حين دعا و پر ذوق شدن او در اين كار عين پاسخ شنيدن است. ولي براي كساني كه از اين ذوق بي خبرند، پاسخهاي ملموس تري لازم است. ……. اساسا در دعا اصل بر كثرت دعا و قلت اجابت است. اين اصل فقط در دعا نيست، تقريبا شيوه طبيعت و جهان در همه جا بر اين قرار است. في المثل شما بايد بسيار بذر بيافشانيد تا از آن ميان معدودي برويند و به بار بنشينند. بايد نصيحت بسيار بكنيد تا از آن ميان يكي موثر افتد. دعا كنندگان بايد تصورشان را از مقوله دعا تصحيح كنند و بدانند كه علي الاصول بنابر اين است بيشتر دعاها مستجاب نشوند. ……….. در عدم اجابت دعا حسني است كه ممكن است بر تو پوشيده باشد. ……….. همچنين بنابر اين است كه گاهي اجابتها دير صورت بپذيرند تا مردم دائما به دعا و توجه به خداوند مشغول باشند. طبع آدمي به كاهلي گرايش دارد و براي آنكه دائما در تكاپو باشد به سائقي احتياج دارد و اين تاخيرها نهايتا به سود آدمي خواهند بود. انسان بايد در زندگي اش دعا را به منزله غذا بداند نه دوا كه گاه گاه مي خورد و منتظر نتيجه بخشي سريع آن است. ……. تاخير در اجابت دعا نبايد انسان را از اصل دعا كردن باز دارد يا نسبت به آن بي اعتماد سازد. چه بنابر بيان امير المونين گاهي چيزي را به انسان نمي دهند ولي بعد بهتر از آن را به او مي بخشند در اين جهان يا جهان ديگر، در فرصتهاي نزديك يا در فرصتهاي دور. حقيقت اين است كه اگر كسي براي خودش زندگي بلند جاودانه قائل باشد از اينكه در اين جهان چيزي را از دست بدهد چندان تاسف نخواهد خورد……….. گاهي هم دعا اجابت ني شود چون زيان آدمي در آن است. اگرچه به ما آدميان اذن دعا داده شده، اما ما خودمان بهترين كسي نيستيم كه خير خود را مي شناسيم. انسان گاهي در تشخيص مصلحت خود دچار خطا مي شود…… دوستي خدا با آدمي اقتضا مي كند كه دعاهاي هلاكت آفرين را نشنيده بگيرد. ….. در بسياري از دعاها كه مقرون به اجابت نمي شوند، شخص آرزوها و حسرتهاي خود را با خداوند در ميان مي گذارد و مي كوشد تا خداوند را وسيله اي براي برآوردن حاجات گزاف خود كند. …….. پاداش آدمي همان است كه به او اجازه داده اند تا خداوند را بخواند. اين خواندن حلاوتي در كام جان آدمي مي نشاند كه از طريق ديگري حاصل نمي شود.
دیدگاهتان را بنویسید