بلاگ

روش تحقيق عملي

اين ترم در دانشگاه آزاد روش تحقيق عملي داشتم. طبق معمول همه ترمها بچه ها به چند گروه تقسيم شدند و باز طبق معمول هر ترم خيلي ها اشك شون در اومد و باز طبق معمول هر ترم عده اي (طبق معمول دخترها) اومدند و گفتند همه كارها رو دوش ماافتاده و همگروهي هاي ما اصلا كار نمي كنند. اين شد كه يه فكر بكر به سرم زد. آخرين جلسه به بچه ها گفتم ميخواهم يه امتحان كتبي از روش تحقيق عملي بگيرم. داد همه دراومد كه امتحان كتبي توي روش تحقيق عملي ديگه چه صيغه اي يه؟ ولي من به راهي كه انتخاب كرده بودم اطمينان داشتم. خلاصه به ناچار همه راضي شدند. (نظام استاد سالاريه ديگه كاريش نمي شه كرد)

يك هفته قبل از امتحان يكي از شاگرداي دختر اومد و گفت براي من يه مسافرتي به تهران پيش اومده و نمي تونم به اين زودي به مشهد برگردم. گفتم عيبي نداره برو من همانروز از طريق اينترنت ازت امتحان مي گيرم. اولش اصرار كرد اجازه بدين من زودتر امتحان بدم. از ترس لو رفتن سوالات قبول نكردم و ازش قول گرفتم كه سوالات رو از بچه ها نپرسه. قبول كرد.

ديروز امتحان عملي گرفتم. دقيقا از همون چيزهايي كه قرار بود توي كار عملي شون انجام بدهند. انتظار مي رفت هر كس كه در كار عملي در طول ترم شركت داشته باشد نمره بيشتري بگيرد كه خوشبختانه همينطور هم شد. بچه هايي كه در طول ترم نقش سربار رو بازي مي كردند نمره كمتري گرفتند. تازه تصميم دارم نسبت نمراتشان را در اين بخش در نمره گزارش كار عملي شان هم دخالت بدم.

يكساعت بعد از امتحان رفتم پاي نت كه شاگرد عزيزم هم بياد. من سوالات رو يكي يكي توي مسنجر كپي پيست مي كردم و اون هم جواب مي داد. چهار سوال اول رو كاملا دقيق جواب داد. يه لحظه به نظرم رسيد نكنه يكي از بچه ها زنگ زده باشه و سوالات رو لو داده باشه. فورا به طرز ظريفي سه مورد از سوالات رو طوري عوض كردم كه گزينه صحيح تغيير كند. و بعد در كمال ناباوري ديدم بععععععععععله پاسخ داده شده همان پاسخ مربوط به سوالات جلسه امتحان است ولی این بار غلط. وقتي امتحان تمام شد اين شاگرد عزيز به دليل تقلب در جلسه امتحان نمره صفر گرفت. دلم سوخت و گفتم اگه بياي مشهد دوباره ازت امتحان ميگيرم. بعدش باز هم دلم سوخت و گفتم اين همه راه اين طفلكي رو بكشونم مشهد واسه چي. قرار گذاشتم باز هم اينترنتي امتحان بگيرم ولي با سوالات جديد. يه كم كه گذشت مي خواست بازم دلم بسوزه يه نمره نيم بندي به اش بدم ديدم چيزي از دلم باقي نمونده كه بسوزه. جزغاله شده بود. من هر ترم دلم جزغاله مي شه ولي يه مدتي كه بگذره خودترميمي مي كنه.

سر جلسه امتحان اعلام کردم از اين ترم تصميم دارم هر كسي رو كه تو روش تحقيق عملي نوزده يا بالاتر گرفت بيارم تو پژوهشكده با من همكاري كنه. يييييييييهو همه يکصدا با هم گفتند نووووووووووووووزده؟. يكي از پسرها هم شوخ طبعي اش گل كرد كه آقاي حيدري پس من از همين الان بلند شم بيام پژوهشكده

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید