عشق از وابستگی تا وارستگي
عشق از وابستگي تا وارستگي عشق از وابستگي عاشق به معشوق آغاز مي شود. عاشق تمام خويش را در طبق اخلاص مي گذارد. در مرحله دوم وابستگي به همبستگي تبديل مي شود و معشوق قبلي خود به تمامي عاشق مي شود. اگر دو نفر به اين مرحله نرسند عشق شان فروكش مي كند مگر اينكه يكي مازوخيست و ديگري ساديست باشد.اگر كساني دراين مرحله بدون آنكه به مرحله دوم برسند ازدواج كنند بعد از مدتي عشقشان به سردي مي گراييد آنها به دو همخانه شبيه تر خواهند بود تا به دو عاشق. پس از مدتي آنها كه خود كنترلي شان بيشتر است در فرزندان خود عشق را مي جويند و آنها كه پرواي قيد و بندهاي اجتماعي را ندارند به دنبال ديگران خواهند بود. خدايا به چشماني بينا عطا كن تا به مرحله سوم عشق كه وارستگي عاشقان است برسيم. در اين مرحله عشق دو عاشق به سمت خداوند جهت پيدا مي كند. آنها بال در بال همديگر در مسير اراده خداوند گام بر مي دارند و عشق شان را منتشر مي كنند. عشق هيچ عاشقي به پايداري عشق به خداوند نيست.
قرآن را كه دقت بكني پر از يحب (دوست دارد) است ولي از عشق خبري نيست. من فكر مي كنم اين جمله مرحوم شريعتي كه دوست داشتن برتر از عشق است خيلي عميق و پرمعناست. عشق ميل به تملك مي آورد. در عشق مي خواهي طرف مقابل فقط مال تو باشد. و به هيچ كس تعلق نداشته باشد. دريك عشق افراطي مي خواهي طرف مقابل را از ديد و دسترسي همه دور نگه داري. تمام آزاديهاي مدني را از او سلب مي كني. شايد براي همين است كه خدا نگفته من عاشق بنده هايم هستم. در عوض تا دلت بخواهد گفته كه من همه تون رو دوست دارم.خدا را كه دوست داشته باشي جا بر هيچ كس ديگري تنگ نمي شود. قرآن لبريز است از حب خداوند نه عشق خداوند.
دیدگاهتان را بنویسید