همبستگي کاذب پيدا و پنهان.
ما در ذهن خودمان فرمولهايي داريم بدون ايكه صحت و سقم أنها را مورد بررسي قرار داده باشيم غالبا ازشون استفاده مي كنيم. مثلا رابطه همبستگي بين زيبايي و خوبي. همه ما در حالت خودأگاه مي دانيم كه بين اين دو دنيايي تفاوت وجود دارد. ولي در قضاوتهاي روزانه معمولا هر كس كه زيبا باشد خيال مي كنيم خوب هم هست. وگرنه چرا ما با أدمهايي كه قيافه جذابي ندارند كمتر حاضر به تعامل مي شويم. يا رابطه تحصيلات و اداب معاشرت. تعجب نكنيد دانشگاههاي ما يك بعدي عمل مي كنند (حتي در همان يك بعد هم موفقيت أميز عمل نمي كنند). أداب معاشرت و ارتباط بسياري از فارغ التحصيلهاي ما در سطح يك ديپلمه و حتي سيكل ثابت مانده است. ولي ما بطور ناخودأگاه فكر مي كنيم چون أقا يا خانم مهندسه حتما بسياري از دقايق و ظرايق ارتباطات اجتماعي رو خوب درك مي كنه. از اينجور همبستگي ها تا دلتون بخواد بر ذهن ما حاكمه. رابطه چادر و ايمان. رابطه ثروت و خوشبختي و و و و و . خدا نكند كه هنگام انتخاب همسر كسي گول همين همبستگيها را بخورد. اونوقت ديگه فرصت جبران نخواهد بود. كمي در علت شكستهاي اجتماعي خود تامل كنيد. چند مورد ريشه در همين نكته داشته؟
دیدگاهتان را بنویسید