چه تفاوتی بین روش کیفی گراندد تئوری و پدیدارشناسی وجود دارد؟
فرض کنید می خواهیم تحقیقی در باره ورزش همگانی در پارک ملت شهر مشهد انجام بدهیم و به طور مشخص میخواهیم بدانیم شهروندانی که به این پارک مراجعه میکنند چه میزان از وقت خود را به ورزش اختصاص میدهند.
اگر شما اعتقاد داشته باشید که ورزش همگانی یک تعریف عینی و دقیق دارد که بر مبنای آن میتوان فعالیتها و حرکات ورزشی را از غیر ورزش متمایز کرد، میتوانید بدون آنکه به خود شهروندان مراجعه کنید و از آنها سوال کنید، از طریق دوربینهایی مداربسته داخل پارک یا با مشاهده مستقیم و پنهان تعدادی از مراجعین به پارک، میانگین مدت زمانی که هر کدام از آنها به ورزش اختصاص میدهند محاسبه کنید، حالت کم دقتتر این نحوه سنجش آن است که از مدت زمانی را که به هر یک از فعالیتهایی نظیر پیاده روی، بدمینتون، والیبال و … هست از خودشان بپرسید و در پایان میانگین آن را محاسبه کرده و ادعا کنید که 70 درصد مراجعین به پارک ملت مشهد در طول مدتی که در این پارک حضور دارند اقدام به حداقل یک حرکت ورزشی میکنند و متوسط مدت زمان ورزش آنها در کل و نیز به تفکیک گروههای سنی و جنسیت و موعد ورود به پارک مثلا فلان قدر است و اگر کسی از شما سوال کنید شاهد و سند ما برای این مدعا چیست، به فیلمهای گرفته شده یا پرسشنامههای تکمیل شده بر روی یک نمونه مثلا 400 نفری استناد کنید. این سبک و سیاق پاسخگویی به سوالی که در ابتدا مطرح کردیم ذیل پارادایم پوزیتیویسم قرار میگیرد و تکنیک تحقیق شما مشاهده سیستماتیک یا پیمایش نام دارد.
اگر شما اعتقاد داشته باشید فعالیت ورزشی یک کنش معنادار است و بدون تفهم قصد و نیت افراد نمیتوان برچسب ورزش به آن زد، زیرا بر این باورید که چه بسا افرادی به پارک وارد شوند و حتی چند دقیقهای اقدام به دویدن بکنند ولی قصد آنها صرفا عبور از پارک باشد و به پارک به چشم یک گذرگاه مفرح نگاه کنند. بر اساس این دیدگاه خودتان را موظف میبینید که با تیپهای مختلفی که به پارک وارد میشوند مصاحبه بکنید و انگیزه ورود آنها را به پارک جویا شوید و قصد آنها را از انجام حرکات مختلف و حتی نشستن و دراز کشیدن تفهم کنید و پس از چند مصاحبه به این نتیجه برسید که معنا و انگیزه محوری آنچه که شهروندان به آن اشتغال دارند ورزش نبوده بلکه گذران وقت فراغت است که تحت تاثیر شرایطی نظیر سبک زندگی و زمینههایی نظیر سن و جنسیت قرار دارد و اگر کسی از شما سوال کنید شاهد و سند شما برای این مدعا چیست به جای اشاره به اعداد و ارقام یک نمونه بزرگ، به نقل قولهایی از شهروندان مختلف که در قالب فایل صوتی یا متن پیاده شده است استناد کنید، در این حالت دیدگاه شما ذیل پارادایم تفسیری قرار داشته و به روش گراندد تئوری تحقیق کرده اید.
حالا اگر شما اعتقاد داشته باشید که اگرچه فعالیت ورزشی یک کنش معنادار است ولی اولا معنا امری نیست که به راحتی توسط خود کنشگران قابل دستیابی باشد ثانیا کنشگران ممکن است دچار آگاهی کاذب باشند و ممکن است در پاسخ به سوالات پرسشگر به انگیزهها و مقاصدی اشاره کنند که «حقیقت» نداشته باشد. لذا به عنوان محقق وارد پارک شده و سعی می کنید شبیه یک روانکاو با تعدادی از شهروندان مصاحبه های عمیق و حتی چندبارهای در باره ابعاد مختلف فعالیتهای زندگی روزمره آنها انجام بدهید و با حرفهای آنها را با شواهدی از زندگی روزمره شان مطابقت بدهید تا دغدغه ها و نگرانیهای آنها را در قلمروهای مختلف زندگی دریابید و پس از چند گفتگوی عمیق ادعا کنید فعالیتی که شهروندان در پارک به آن اشتغال دارند نه ورزش است و نه گذران اوقات فراغت، بلکه تنها یک جلوه از صدها جلوه اضطراب مرگ و تنهایی است که سرتاسر وجود شهروندان را فراگرفته و آرامش را از روح و روان آنها سلب کرده است، اضطراباتی که حضور در پارک و انجام فعالیتهای مختلف در غیاب آگاهی راستین و واقعی هرگز نمیتوانند آنها را تخفیف بدهند. در چنین شرایطی شما صرفا یک محقق بیتفاوت نسبت به شهروندان نیستید بلکه به عنوان یک پژوهشگر مسئول خودتان را موظف میدانید این جماعت خفته را بیدار کنید و به خودآگاهی برسانید تا با ترسهای درون خود آشنا یشوند و ببینند در پس پرده روح و روان آنها چه چه اضطرابات عمیقی نهفته است که انواع و اقسام رفتارها را در آنها موجب می شود. در این حالت دیدگاه شما ذیل پارادایم انتقادی قرار داشته و از روش پدیدارشناسی استفاده کردهاید.
حال اگر شما اعتقاد داشته باشید که واقعا چه اهمیتی دارد که ورزش تعریف عینی داشته باشد یا ذهنی و آگاهی شهروندان کاذب باشد یا راستین، و فکر کنید مهم آن است که کاری کنیم که در عمل نتیجه مثبتی داشته باشد و منجر به سلامتی جسم و روان شهروندان بشود، لذا هر روشی که به تحقق این هدف کمک کند، مفید تلقی میشود. لذا هم از دوربینهای مداربسته پارک برای مشاهده استفاده میکنید و هم با تعدادی از شهروندان وارد مصاحبه میشوید و حتی با برخی از آنها وارد گفتگوی عمیق میشوید و قصدتان هم این است که راهکاری ارائه بدهید که اشتغال شهروندان به ورزش بیشتر شود تا سلامت جسم و روان آنها تضمین شود لذا ممکن است در پایان تجهیزات بدنسازی پارکی را پیشنهاد بکنید و اگر کسی از شما شاهد و سند بخواهد به فواید عملی این راهکار در مناطق مختلف ایران و جهان استناد میکنید. در این حالت شما ذیل پارادایم پراگماتیسم فکر می کنید و از روش ترکیبی (میکس متود!) استفاده می کنید.
آدرس کانال: https://telegram.me/Drcharvadeh
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مطالب بیان شده بسیار عالی وآموزنده بود،با تشکر از زحمات شما
لطف دارید