بلاگ

کوچک زيباست

اگر اكثر بچه هاي يك كلاس در درس آمار نمره زير پنج بگيرند و تنها يكي دو نفر استثنائا نمره نوزده يا بيست بگيرند همين يكي دو نفر ميانگين نمره آمار كل كلاس را تا حدّي به سمت خودشان مي كشند. در اين حالت مي گوييم منحني توزيع داده ها چولگي مثبت (چولگي به راست) پيدا كرده است. يعني در حقيقت داده هاي بزرگ پرت و دورافتاده اي كه در سمت راست محور توزيع نمرات قرار دارند ميانگين را به سمت خود مي كشانند.

من فكر مي كنم قضاوت بسياري از ماها در باره ديگران همين شكلي است. رفتارهاي استثنائا خوب و فوق العاده بعضي اطرافيان چنان ميانگين قضاوت ما نسبت به آنها را جابجا مي كند كه طرف را در جايگاه فرشته ها مي نشانيم. كاش موضوع به همينجا ختم مي شد. اين گرايش ميانگين به راست باعث مي شود انتظارات ما هم از طرف مقابل مان زياد شود و خوبي هاي معمولي او در چشم مان بد يا بي ارزش جلوه كند. مثلا اگر شما براي كادوي تولد امسال من يه هديه مثلا 100 هزارتوماني بگيرين كادوي خوشگل ده هزارتوماني سال بعدتان براي من خيلي معمولي جلوه مي كند.

شايد بهتر آن باشد خوبيهاي ديگران را با مينيم خوبي هاي آنها مقايسه كنيم تا هميشه براي ما عزيز باشند. و از آن بهتر بدي هاي شان را با ماكزيمم بدي هاي كرده يا ناكرده آنان مقايسه كنيم تا از چشم ما نيافتند.

ماچ نداده

داشتيم شام ميخورديم سوسوي من گفت بابا امروز خانم ادبيات ما كه خيلي ميانساله به ما گفت كه براي دفعه بعد يه تحقيق بياريم بچه ها سوال كردند خانم اگه تحقيق بياريم به ما چي ميدين. خانم جواب داد هر كي تحقيق بياره به اش يه ماچ مي دم. گفتم ببين چه خانم خوبي داري! خانمی که ماچ نداده اش اينقده خوشمزه باشه تخيل كن ماچ داده اش چه حالي می ده. ولي نه اين ماچ نداده اش خوشمزه تر از داده اشه.

 

تنبلي چشم

امروز رفته بودم جلسه انجمن اولياي مدرسه (نمونه دولتي) سوسوي عزيزم. مدير مدرسه تعريف كرد كه امروز مادر يكي از دخترها آمد و گفت علت اين كه دخترم طي هفته گذشته دو روز صبح ها دير به مدرسه رسيد اين بود كه از خونه تا مدرسه (بيش از 7 كيلومتر) را پياده آمد. چون حتي پول بليط اتوبوس هم نداشتيم كه به اش بدهيم. حالم بد شد. شنبه اين هفته واسه ام تداعي شد كه متوجه شدم يكي از شاگردام پول خريد جزوه و كتاب نداشت. علت اصلي اينكه شنبه نتونستم مطلبي بنويسم همين بود. يعني حال نوشتنم از دست رفت. براي خودم متاسف شدم كه از آدمهاي نزديك خودم خيلي دورم. چرا؟ چون من از روي ظاهر آنها قضاوت مي كنم و غافل از اينكه مانتو و شلوار و پيراهن شيك و تميز و لبهاي خندان آنها هميشه مي تواند سر چشمهاي كودن من گول بمالد.

 

ميوه خيالات

غروب رفتم ميوه بخرم. برگشتني تخيل كردم. عجب دنيايي! دهن آدم آب مي افته! ……… دنيايي رو تصور کنين که همه آدم هاش مثل ميوه اند ……. يک ظرف پر از ميوه هاي رنگانگ و متنوع …….. قرمز، سبز، نارنجي ، زرد ، قهوه اي و……… با طعم هاي مختلف ……. ترش، شيرين ، ملس ، بي طعم و………. در اندازه هاي متفاوت ……… گرد و چاق، باريک و لاغر، سنگين، سبک ، ريز و درشت و…………

به اطرافيانتون خوب نگاه کنيد … عميق عميق .. چه جور ميوه اي هستند ؟ خود شما چطور؟ بدور از شکل ظاهري ……. سعي كنيد از تصورات كليشه اي نظير وااااااااااااااي عين هلووووو فاصله بگيريد.

نه… اينجوري قرار نيست به موضوع نگاه کنيم… هر آدمي تحت شرايطي که در ان جامعه پذير شده مثلا اينکه در چه خانواده اي به دنيا آمده و سالهاي رشد خود را در آن گذرونده ، چه دوستاني داشته و داره ، چه شغلي داره ، در چه شهري زندگي مي کنه و…، يک مجموعه خصوصيات و ويژگيها را دروني کرده است که به سختي قابل تغيير هستند….. اين مجموعه خصوصيات همونهايي هستند که هر چي بيشتر آدم اونها رو بشناسه به خودشناسي بيشتري رسيده ………….و از اون موفق تر ادمي است که بتونه خصوصيات و ويژگيهاي اطرافيان خودش رو هم به همون دقت بشناسه ……..اين ادم ها در تعامل و ارتباطاتشون با اطرافيان موفق ترند .

– بعضي از آدم ها يک دنيا تو دلشون حرف دارن …اما راز کسي رو برملا نمي کنند .. سربسته مي مونن ……… مثل خربزه.

– بعضي ها ظاهر سفت و سختي دارن … اما پاي هيچ ميوه اي بهشون نمي رسه از بس که مفيدند و ويتامينه هستند …. مثل گردو . گردو تا وقتش نرسه از درخت نمي افته پايين مگر آنكه با چوب و چماق بيافتي به جانش. مزيت ديگه اش اينه كه مي توني تا مدتها نگه اش داري بدون اينكه فاسد بشه.

– بعضي ها ظاهر جذابي ذارند … اما همينکه تو دهن مي ذاريشون … دهنت جمع ميشه …. مثل خرمالو.

– بعضي ها هم خيلي ظريف و حساس هستند …. نازک نارنجي …. بايد موقع جا به جا کردن مواظب باشي تا بهش آسيب نرسه … اگه بيوفتن روي زمين يا ميوه هاي ديگه روي اين ميوه رو بپوشونن …… له ميشن ….معمولا اين ميوه ها رو که تو دهن مي ذاري …زود آب ميشن …. تموم ميشن ….. مثل توت فرنگي… گيلاس… هلو …. . اينها طاقت دوري از دهن رو ندارند و گرنه از دهن مي افتند. بعضي از ميوه ها رو براي خوردنش بايد خيلي زحمت بکشي …… يک جمع خودموني مي خواد سخته ……… مثل انار .

بعضي ها هم از دور به ميوه شباهت ندارند. ظاهرشون چيزي رو نشون نمي ده. ممكنه با سيب زميني قاطي شون بكني. ولي وقتي طعم هفت هشت ميوه اي اش زير زبون تون جا خوش مي كنه دل ازش نمي كنين. منظورم كيوي يه. من عاشق كيوي هستم.

بعضي ديگه از دور ميوه هستند و از نزديك نه. منظورم شبه ميوه هاست صرفا براي تماشا و دكور. محض نمايش براي ديگران. شايد هم براي آنكه چشمهايمان از ميوه سير بشوند.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید