کِی میتوانیم مساله ی تحقیق خود را شناسایی کنیم؟
اگر شما فکر میکنید شناسایی مسائل در قلمرو رشته تخصصی شما دارای ابزار و معیار مشخصی است و نیازی به مراجعه به آحاد مردم یا تفهم احوال آنها ندارد، در حقیقت یک نگاه پوزیتیویستی به موضوعات مورد مطالعه دارید. از این منظر شما مثل یک پزشکی هستید که اعتقاد دارید وقتی دستگاه دقیقی برای سنجش تب یا قند یا فشار یا چربی خون هست چه نیازی به گفتگو با افراد و تفهم احوال آنها داریم. به هین قیاس در حوزه جامعه شناسی، آمار بالای طلاق، اعتیاد، خودکشی، سرقت، تصادفات و هرآنچه که بر مبنای تحلیل تخصصی شما معلول ساختار اجتماعی است خودبخود حکایت از مسائل جامعه میکند و نیازی به بررسی آرا و نظرات مردم وجود ندارد.
اگر شما فکر میکنید، تا وقتی افراد مورد بررسی در قلمرو مطالعه شما، برچسب مساله به یک پدیده نزنند آن پدیده را نمیتوان مساله تلقی کرد. زیرا از دیدگاه مساله یک برساخت احتماعی که دقیقا تابع تعریفی است که افراد از آن دارند. لذا از دیدگاه شما هر گروهی ممکن است مساله خودش را داشته باشد. شما بر اساس این دیدگاه ذیل پارادایم تفسیری به قلمرو مطالعه رشتخ تخصصی خودتان نگاه میکنید و شبیه دانیلین لوزیک در کتاب نگرشی نو به تحلیل مسائل اجتماعی باور دارید که برای آنکه مسالهای صبغه اجتماعی پیدا کند باید اجماع لازم در باره مساله بودن آن در بین قربانیان و نیز سایر بازیگران میدان مسائل اجتماعی حاصل شود. بر اساس این پارادایم، مسائل اجتماعی یک صنعت است که ثروت و قدرت بسیار زیادی در آنجا جمع شده است و هرکسی بتواند مساله خود را به اجماع عموم تبدیل کند، برنده میدان است و حایزه مدیریت مسائل اجتماعی را از آن خود می کند.
اگر شما فکر می کنید که درست است که تفسیر افراد سهم بسیار بالایی در اینکه یک پدیده ای برچسب مساله به خود بگیرد یا خیر دارد، اما همزمان بر این باور نیز هستید که اکثریت افراد جامعه حتی اعضای اجتماع علمی تحت تاثیر اقتصاد و سیاست و رسانه، فاقد آگاهی لازم در باره مسائل واقعی بوده و فریب خورده اند و بازیگران عرصه سیاست و اقتصاد آنها را با مساله نماها سرگرم کرده اند تا مسائل واقعی جامعه که نیاز به آگاهی راستین دارند از دیده ها پنهان بماند. در این حالت شما ذیل پارادایم انتقادی فکر میکنید و بر این باورید که جامعه ای که دانشجویان و اساتیدش حاضرند در باره تلگرام یا فیسبوک یا اسباب بازی های کودکان همایش برگزار کنند و مقاله آی.اس.آی چاپ کنند و با آن فخر بفروشند، سخت بیمار است و باید فریاد بزنید و آنها را بیدار کنید حتی اگر شما را تحقیر کنند.
اگر شما بر این باورید ای باباااا جمع کنین این بند و بساط آکادمیک رو، بروید ببینید کارفرماها و سفارش دهنگان دستگاههای اجرایی چه مشکلی را احساس میکنند و برای چه چیزی حاضرند امتیاز بدهند و برایتان فرقی نمی کند امروز در باره ذائقه مصرف کنندگان چیپس و چیتوز تحقیق کنید و فردا در باره گرایش به کتابخوانی و پس فردا در باره رفتار رای دهی در انتخابات. مساله همانجاست که ثروت یا قدرت در آنجاست. بر این اساس شما ذیل پارادایم پراگماتیسم قرار می گیرید و یک پژوهشگر عملگرا هستید. به قول معروف شما در اینجا نقش یک مرده شور را بازی می کنید و مرده تان را می شویید و پولتان را می گیرید و برایتان فرقی نمی کند مرده به جهنم برود یا بهشت!
اشتباه نکنید آنچه که در بالا به آن اشاره کردم فقط و فقط مربوط به مساله بود نه مساله پژوهشی. شما پس از مطالعه پاردایمها و تعیین جهت پارادایمیک تفکر خودتان و سپس شناسایی مسائل مورد نظر، بررسی کنید که آیا دانش کافی در باره مساله مورد نظرتان وجود دارد یا خیر، که اگر وجود نداشت یا ناقص بود یا مبهم بود، برچسب مساله پژوهشی به آن بزنید. حتی در همین زمینه که دانش کافی در باره یک مساله وجود دارد پارادایمهای مختلف تاثیرگذارند. زیرا هر پارادایم تعریف خاصی از شناخت، دانش و راههای رسیدن به آن دو دارد.
به نظر من همینکه یک دانشجوی ارشد یا دکتری از دیگران تقاضا کند که مسئلهای را برای پایان نامه یا تحقیق به او معرفی کنند یا همینکه یک استادی حاضر باشد راهنمایی هر موضوعی را با هر رویکردی به عنوان پایان نامه یا رساله قبول کند یا نشانه آن است که با فلسفه علم و نیز نظریات رشته خودش به اندازه کافی آشنایی ندارد و آنها را عمیقا درونی نکرده است یا آنکه یک عملگرای صرف است و مهم آن است که آب و نانی به کف آرند و راحت بخورند!
برای اطلاعات بیشتر توصیه می کنم کتاب ارزشمند و در عین حال دشوار و دیرفهم استراتژی های پژوهش از بلیکی و نیز کتاب ارزشمند مبانی پاراددیمی روش تحقیق کمی و کیفی از آقای ایمان رو بخونین.
اگر مطالب این آکادمی را آموزنده میدانید آن را به دیگران نیز معرفی کنید.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
ویدیو اموزشی بسیار عالی,بود.